گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فرامش کرده نویسه گردانی: FRʼMŠ KRDH فرامش کرده . [ ف َ م ُ ک َ دَ /دِ ] (ن مف مرکب ) ازیادرفته . فراموش شده : ز بس کآرد به یاد آن سیمتن رافرامش کرده خواهد خویشتن را. نظامی .و رجوع به فرامش شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود