گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فرانک نویسه گردانی: FRʼNK فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) دختر دهقان برزین که زن بهرام گور بود. (ولف ) : مهین دخت را نام ماه آفریدفرانک دگر بد، دگر شنبلید.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی فرانک فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِ) پروانه . سیاه گوش . فرانه . فرانق . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرانق شود. فرانک فرانک . [ فْرا /ف ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نام سکه ای است از ملک فرانسه . (آنندراج از مسافرت نامه ٔ شاه ایران ). واحد پول در فرانسه ، بلژیک و سو... فرانک فرانک . [ ف َ ن َ ] (اِخ ) نام مادر فریدون است . (برهان ). مادر فریدون فرخ بود که او را در بیشه ٔ مازندران پنهان کرده بود، چنانکه در تواریخ ... فرانک فرانک . [ فْرا / ف ِ ] (اِخ ) ۞ یک فرد قبیله ٔفرانکها که اصلاً از قبایل ژرمن بودند و امپراطوری فرانکی ۞ را به وجود آوردند و در حدود قرن نه... فرانک کاراکال. حیوانی است زیبا، شکارچی و بسیار چابک. در قدیم به این حیوان پرانک، پروانک، سیاه گوش و یا غره غولاغ (ترکی) هم می گفتند. از خانواده گربه سانا... فرانک این نام در پهلوی frānak نگاشته شده (فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی)؛ در سغدی frān و در سنسکریت prāna (در سنسکریت واج ف نیست) هر دو به معنی دم، نفس... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود