اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرخار

نویسه گردانی: FRḴAR
فرخار. [ ف َ ] (اِ) دیرو معبد (بتخانه ). از کلمه ٔ سغدی «برغر» ۞ مأخوذ است و آن خود از «ویهارا» ۞ سانسکریت گرفته شده و «ویهارا» خود در فارسی به صورت «بهار» درآمده است . مینورسکی به استناد قول بنونیست نویسد: از لحاظ فقه اللغه ، کلمه ٔ سغدی فرخار یا برغار ۞ با «ویهارا» مرتبط نیست ، بلکه کلمه ای است ایرانی از ریشه ٔ «پَروخواثر» ۞ به معنی پر از شادی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
این عاشق دلسوز بدین جای سپنجی
همچون صنمی چینی بر صورت فرخار.

رودکی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فرخار. [ ف َ ] (ص ) فرخال . فروهشته که مجعد نیست . نامجعد. (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فرخال شود.
فرخار. [ ف َ ] (اِخ ) نام شهری است منسوب به خوبان و صاحب حسنان . (برهان ). شهری در ترکستان . (یادداشت به خط مؤلف ). کرسانک شهری است از تب...
فرخار. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طاغنکوه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 31هزارگزی شمال فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتد...
بت فرخار. [ ب ُ ت ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بت که منسوب به فرخار (شهری و بتکده ای در ترکستان ) باشد : گر باد به فرخار برد شیمه ٔ داروت...
چشمه فرخار. [ چ َ م َ ف َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از چشمه های شاهکوه است که بین سمنان و دامغان و گرگان واقع شده و به طر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۹/۱۰/۲۴
0
0

فرخار می تواند به معنی شخص و ساختمان اصلی بوده باشد: प्रागारn. prAgAra principal building


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.