فردوس
نویسه گردانی:
FRDWS
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) شهر فردوس که نام قدیم آن تون است و در سر راه شوسه ٔ عمومی استان نهم و هشتم قرار گرفته یکی از شهرهای تاریخی ایران و فاصله ٔ آن نسبت به شهرهای اطراف به شرح زیر است : مشهد 426هزار گز، گناباد 72هزار گز.
مختصات جغرافیایی شهر فردوس : طول 57 درجه و ده دقیقه ٔ شرقی ، عرض 34 درجه و یک دقیقه ٔ شمالی است . شهرفردوس در دامنه ٔ کوههای کلات و در جلگه واقع و یکی از شهرهای مهم است به طوری که ناصرخسرو در سفرنامه ٔ خود مینویسد: تون دارای 400 باب دکان زیلوبافی بوده روزانه 200 گوسفند در آن شهر کشته میشده است . لیکن این شهر در زمان استیلای سلاطین مغول ویران گردید. از آثار تاریخی آن خرابه ٔ ارکی است که در زمان شاه طهماسب مرمت گردیده است . مطلعین اظهار میدارند شهر فردوس در آن زمان دارای 300 مسجد و 300 آب انبار بوده که امروزه آثار آنها باقی است . منجمله آب انباری است که دارای 40 پله است و وقتی این آب انبار پر شود کفاف شش ماه یک محله ٔ آن شهر را میدهد و نیز دارای مسجد جامعی است که وسعت آن نشان میدهد عده ٔ زیادی در این مسجد عبادت مینموده اند و همچنین در محل ارک سابق تپه ای وجود دارد. گویند: هلاکوخان مغول 40000 تن از طوایف اسماعیلیه را قتل عام کرد و از کشته های آنها تپه ای ساخت وتخت خود را روی آن قرار داده و این همان تپه است که به تخت هلاکوخان معروف گشته است . در وضعیت عمرانی این شهر تغییرات مهمی حاصل نشده فقط فلکه ای در شمال آن قرار دارد و خیابانی از شمال به جنوب کشیده شده است . از ساختمانهای جدید فقط ساختمان فرمانداری است . شهر فردوس مطابق آخرین آمار دارای 9829 تن سکنه بوده ولی نظر به فقر اقتصادی و خشک سالی های پی درپی اغلب ساکنین فعلاً مهاجرت کرده اند. آب مشروب شهر از قنوات تأمین میشود و بنا به اظهار مطلعین محل ، 187 آب انبار در آنجا ساخته شده که 7 تای آن بزرگ است ، وقتی که در زمستان پر میشود کفاف یک سال اهالی را میدهد. دارای یک بیمارستان ، یک دبیرستان و 28 دبستان می باشد. در حدود 150 باب مغازه های مختلف دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فردوس . [ ف ِ دَ ] (معرب ، اِ) بهترین جای در بهشت . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بهشت . ج ، فَرادیس . (منتهی الارب ). بهشت را گویند. (ب...
فردوس . [ف ُ ] (ع اِ) طعام و جز آن که پیش مهمان نهند. (منتهی الارب ). نزلی که در طعام بود. (از اقرب الموارد).
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ )نام یکی از شهرستانهای استان نهم که محدود است از طرف شمال به شهرستان گناباد و کویر نمک ، از طرف خاور به دهس...
فردوس . [ ف ِ دَ/ دُو ] (اِخ ) بخش حومه ٔ شهرستان فردوس از شش دهستان به شرح زیر خانکوک ، برون ، مهویه ، مصعبی ، سرایان و سرقلعه تشکیل شده ، ...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در ده هزارگزی جنوب نیشابور. ناحیه ای است جلگه ای ،...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان ، واقع در یکهزارگزی شمال زرند، سر راه فرعی زرند به راور. ناح...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لاویز بخش میرجاوه ٔ شهرستان زاهدان ، واقع در 14هزارگزی جنوب باختری میرجاوه ، کنار راه ...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم ، واقع در پنج هزارگزی جنوب راین ، کنار راه فرعی راین به ساردوئیه . دار...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان کشکوئیه ٔ شهرستان رفسنجان ، واقعدر 57هزارگزی خاور راه شوسه ٔ رفسنجان به یزد. دارای 15 تن سک...
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیرچ بخش شهداد شهرستان کرمان ، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری شهداد و هشت هزارگزی جنو...