گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فرمان رسیدن نویسه گردانی: FRMAN RSYDN فرمان رسیدن . [ ف َ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) کنایت از اجل مقدر رسیدن . (آنندراج ) : دوست رضا میدهد از سر جان خاستن عذر میار ای حسن خیز که فرمان رسید. حسن دهلوی .رجوع به فرمان شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه واژه معنی فرمان حق رسیدن فرمان حق رسیدن . [ ف َ ن ِ ح َ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) رسیدن اجل کسی . فرمان یافتن : سلطان را فرمان حق رسید و گویند دارو دادندش . (مجمل ال... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود