فرمان فرما
نویسه گردانی:
FRMAN FRMA
فرمان فرما. [ ف َ ف َ ] (نف مرکب ) فرمان روا. آنکه فرمان راند وحکم فرماید. مرادف حکم فرما. (یادداشت به خط مؤلف ).فرمان روا. حاکم . آمر. مجری احکام . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حسین آباد فرمانفرما. [ ح ُ س ِ دِ ف َف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان . واقع در هشت هزارگزی جنوب سن...
عبداﷲآباد فرمانفرما. [ ع َ دُل ْ لا دِ ف َ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . واقعدر 8هزارگزی شمال باختر ری و 2هزارگزی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.