اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرمان فرمای

نویسه گردانی: FRMAN FRMAY
فرمان فرمای . [ ف َ ف َ ] (نف مرکب ) امیر. (زمخشری ). فرمان فرما.حاکم . آمر. مجری احکام . (ناظم الاطباء) :
هرکه او خدمت فرخنده ٔ او پیشه گرفت
بر جهان کامروا گردد و فرمان فرمای .

فرخی .


رجوع به فرمان فرما شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.