اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرمان گذار

نویسه گردانی: FRMAN GḎʼR
فرمان گذار. [ ف َ گ ُ ] (نف مرکب ) فرمانده . (آنندراج ). حاکم ورئیس . (ناظم الاطباء). مقابل فرمان گزار :
ز گردان سری با سپه شش هزار
بدان جایگه کرد فرمان گذار.

اسدی .


ز ترکان شهی بود فرمان گذار
سپه داشت از جنگیان سی هزار.

اسدی .


فرمان گذار دلبر و طاعت نمای ، من
طاعت نمای داده به فرمان گذار دل .

سوزنی (دیوان ص 166).


چنان بود فرمان فرمان گذار
که برتخت بنشیند آن تاج دار.

نظامی .


رجوع به فرمان گزار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
فرمان گزار.[ ف َ گ ُ ] (نف مرکب ) اجراکننده ٔ فرمان : بدندش سه سالار فرمان گزاریکی را سپرد از یلان صدهزار. اسدی .رجوع به فرمان گذار شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
مونالی
۱۳۹۶/۱۱/۰۳
0
0

حاکم - آنکه فرمانش اجرا میشود


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.