اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرمان نمودن

نویسه گردانی: FRMAN NMWDN
فرمان نمودن . [ ف َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اطاعت کردن . فرمان کردن :
این سبب ها چون به فرمان تو بود
چاره جو هم مر تو را فرمان نمود.

مولوی .


رجوع به فرمان کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.