فرمایش
نویسه گردانی:
FRMAYŠ
فرمایش . [ ف َ ی ِ ] (اِمص ) امر و حکم . (آنندراج ). امر. حکم . دستور. (یادداشت به خط مؤلف ). فرمودن . حکم و امرو فرمان و دستور. (ناظم الاطباء). || در تداول بازار، سفارش که برای تهیه ٔ جنسی دهند. (از یادداشت به خط مؤلف ). توصیه و سپارش . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خرده فرمایش . [ خ ُ دَ / دِ ف َ ی ِ ] (اِ مرکب ) فرمانی که از فرمانده ِ نالایق و کوچکتر صادر شده باشد. به استهزاء، دستور را گویند. به تعریض ، دس...
خرده فرمایش دادن . [ خ ُ دَ / دِ ف َ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) دستورهای بیجا دادن ، چون : چقدر خرده فرمایش میدهید!