اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرموش کردن

نویسه گردانی: FRMWŠ KRDN
فرموش کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از یاد بردن . مقابل فرموش شدن :
هر دو فرموش کن که مرد کریم
هم خطا هم عطا کند فرموش .

خاقانی .


چون کند آیت وفا فرموش
کآخر «أوفوا بعهدی » ۞ از سُوَر است .

خاقانی .


که چندان خفت خواهی در دل خاک
که فرموشت کند دوران افلاک .

نظامی .


گر سگی خود بود مرقعپوش
سگدلی را کجا کند فرموش .

نظامی .


پذرفته که پیشت آورم نوش
پذرفته ٔ خویش کرده فرموش .

نظامی .


رجوع به فراموش کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.