اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فروختن

نویسه گردانی: FRWḴTN
فروختن . [ ف ُ ت َ ] (مص ) در اوستا ظاهراً فروخش ۞ به معنی صدا کردن وبه معرض فروش گذاشتن ، در پهلوی فرختن ۞ . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). چیزی را درقبال پولی به دیگری دادن . مقابل خریدن :
سپهبد که مردم فروشد به زر
نیابد بر این بارگه برگذر.

فردوسی .


دو گیتی به رستم نخواهم فروخت
کسی چشم دین را به سوزن ندوخت .

فردوسی .


وی اقرار کرد فروختن آن به طوع و رغبت . (تاریخ بیهقی ). خریدن و فروختن همه او میکرد. (تاریخ بیهقی ).
- عشوه فروختن ؛ ناز کردن و دلربائی کردن .
- کبر فروختن ؛ خودنمائی کردن بر دیگران . بزرگی نمودن .
- ناز فروختن ؛ ناز کردن و عشوه فروختن . مقابل ناز خریدن . رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۰ ثانیه
افاده فروختن . [ اِ دَ / دِ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول بمعنی افاده کردن . تکبر کردن . خودبینی کردن . و رجوع به افاده کردن شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.