گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فروخواندن نویسه گردانی: FRWḴWANDN فروخواندن . [ ف ُ خوا /خا دَ ] (مص مرکب ) خواندن . قرائت کردن : بدو داد آن نامه ٔ پهلوان فروخواند آن خسرو خسروان .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود