فروغ
نویسه گردانی:
FRWḠ
فروغ . [ ف ُ ] (ع مص ) فارغ شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پرداختن از کاری . (اقرب الموارد). پرداختن از چیزی . (منتهی الارب ). || پایان دادن کسی کاری را. (اقرب الموارد). فراغ . فراغت . رجوع بدین کلمات شود. || آهنگ کردن بسوی کسی . (منتهی الارب ). قصد. || تهی شدن ظرف . (اقرب الموارد). || مردن . (منتهی الارب ). مردن بمناسبت تهی شدن جسم از روح . || هدر شدن خون کسی . (از اقرب الموارد). || ریخته شدن آب . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || (اِخ ) ستاره ٔ جوزا. (منتهی الارب ). ج ِ فرغ . رجوع به فرغ و فروع شود.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
فروق . [ ف َ ] (اِخ ) لقب شهر قسطنطنیه است . (از معجم البلدان ).