اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فروغ داشتن

نویسه گردانی: FRWḠ DʼŠTN
فروغ داشتن . [ ف ُ ت َ ] (مص مرکب ) تابان بودن . نور داشتن . درخشیدن :
مه دوهفته ندارد فروغ چندانی
که آفتاب همی تابد از گریبانت .

سعدی .


رجوع به فروغ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.