فروق
نویسه گردانی:
FRWQ
فروق . [ ف َ / ف َرْ رو ] (ع ص ) مرد ترسنده . (منتهی الارب ). شدیدالفزع . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
شیرزنی از روستای تاریخی ازغند ( مه ولات ) با تباری قاجاری که با همه ی مخاطرات اولین مدرسه نوین را در مشهد بنیان نهاد .