اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فرهنگ دان

نویسه گردانی: FRHNG DʼN
فرهنگ دان . [ ف َ هََ ] (نف مرکب ) عالم . خردمند. دانشمند :
شاه فرهنگ دان شعرشناس
بیش از آن داستان که بود قیاس .

نظامی .


رجوع به فرهنگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.