اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فریاد خاستن

نویسه گردانی: FRYAD ḴASTN
فریاد خاستن . [ ف َرْ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد برآمدن . ناله برخاستن . فریاد برخاستن . بلند شدن آواز و ضجه ٔ کسی . (یادداشت بخط مؤلف ) :
به شهر اندرون بانگ و فریاد خاست
به هر برزنی آتش و باد خاست .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
فریاد خواستن . [ ف َرْ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) استغاثه . مدد خواستن . استمداد کردن . (از یادداشتهای مؤلف ) : به ملک سند کس فرستادند و فریادخو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.