گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فریاد داشتن نویسه گردانی: FRYAD DʼŠTN فریاد داشتن . [ ف َرْ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد برآوردن . ناله داشتن : ولیکن با چنین داغ جگرسوزنمی شاید که فریادی ندارند.سعدی .فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان اوآواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را.سعدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود