اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فریاد شنیدن

نویسه گردانی: FRYAD ŠNYDN
فریادشنیدن . [ ف َرْ ش َ / ش ِ دَ ] (مص مرکب ) فریادرسی . بفریاد رسیدن . بفریاد کسی گوش دادن :
فریاد کنم ز جان ناشاد
فریاد که نشنوی تو فریاد.

امیرخسرو.


پرسی از حال دلم چون نشنوی فریاد من
حال دل چون پرسی از من هر زمان چون نشنوی .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.