گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فریدون فر نویسه گردانی: FRYDWN FR فریدون فر. [ ف ِ رِ ف َ ] (ص مرکب ) فریدون صفت . آنکه شکوه و شوکت فریدون دارد : خواجه احمد آن رئیس عادل پیروزگرآن فریدون فر کیخسرودل رستم براز. منوچهری .شکست بر لشکر آن خسرو فریدون فر نیفتاده . (حبیب السیر). رجوع به فریدون شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود