اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فریفته گردیدن

نویسه گردانی: FRYFTH GRDYDN
فریفته گردیدن . [ ف ِ / ف َ ت َ / ت ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) گول خوردن . فریب خوردن . فریفته شدن :
تا هیچ فریفته نگردد
ایمن نبود ز مکر جانش .

عطار.


رجوع به فریفته شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.