اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فژه

نویسه گردانی: FŽH
فژه . [ ف َ ژَ / ژِ ] (ص ) شخصی که خود را پیوسته پلید و چرکن دارد و به پلیدیها آغشته کند. (برهان ) :
این فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت
برهاناد از او ایزد جبار مرا.

رودکی .


فژه گنده پیری است شوریده هش
بداندیش فرزند و هم شوی کش .

اسدی .


|| (اِ) دندانه ٔ کلیدان را هم گویند. (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
فژه . [ ف ِ ژِه ْ ] (ص ) زشت و پلید و درشت . (برهان ).
فژه ناک . [ ف ِ ژِه ْ ] (ص مرکب ) وژک ناک . آلوده . پلید. (یادداشت بخط مؤلف ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.