گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فسرده رحم نویسه گردانی: FSRDH RḤM فسرده رحم . [ ف ُ / ف ِ س ُ دَ / دِ رَ ح ِ ] (ص مرکب ) نازا. عقیم ، نظیر: فسرده پستان : مادر بخت فسرده رحم است خشک دارد سر پستان چه کنم ؟خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود