اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فسون خواندن

نویسه گردانی: FSWN ḴWANDN
فسون خواندن . [ ف ُ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) خواندن اوراد و عزایم در فسونگری . || به کنایت فریب دادن . گول زدن . براهی دیگر بردن :
فزونی مر او راست بر ما کنون
به دینار خوانیم بر وی فسون .

فردوسی .


که او بدبدین بد مرا رهنمون
همی خواند در من هزاران فسون .

فردوسی .


بصد حیلت بر او خواندم فسونی
وز او جستم بزیر لب که چونی .

نظامی .


مرغ بی اندازه چون شد در قفس
گفت حق بر وی فسون خواند و قصص .

مولوی .


|| خواندن اوراد و افسونگری کردن برای نجات مارگزیده و سلیم :
حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زآن فسون .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.