فضلاً
نویسه گردانی:
FḌLA
فضلاً. [ ف َ لَن ْ ] (ع ق ) فضلاً از اینکه ؛ علاوه بر اینکه . اضافه بر اینکه . (از یادداشتهای مؤلف ).
واژه های همانند
۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
فضل ا. [ ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین فضل اﷲ. رجوع به رشیدالدین فضل اﷲ شود.
فضل ا. [ ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) سمرقندی . او را بواسطه ٔ کثرت دانش درعلم فقه ابوحنیفه ٔثانی میگویند و با آنکه اعلم علمای سمرقند بوده ، میل ب...
فضل ا. [ ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) شیرازی . برسم تجارت به استرآباد آمد و چون شخصی لوند بود سرمایه را با لوندان به شراب و کباب تلف نمود و چون ...
ابن فضل ا. [ اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) شرف الدین عبدالوهاب بن جمال الدین . نسب خویش بعمربن الخطاب می پیوسته و در مصر دیوان کتابت ملک ن...
ابن فضل ا. [ اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) ابوالمعالی محیی الدین یحیی بن جمال الدین ، برادر شرف الدین عبدالوهاب . ادیب و منشی و شاعر. او نیزچون...
ابن فضل ا. [ اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) شهاب الدین ابوالعباس احمدبن محیی الدین ، فرزند یحیی بن جمال الدین سابق الذکر. در شعر و ادب و جغرافی...
ابن فضل ا. [ اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) علاءالدین علی بن یحیی ، برادر شهاب الدین احمد. او مانند برادر دیوان کتابت مصر داشته و به عربی او ...
ابن فضل ا. [اِ ن ُ ف َ لِل ْ لاه ] (اِخ ) بدرالدین محمدبن علی . مانند پدر دیوان کتابت مصر داشته و او را اشعاری است .
قراجه فضل ا. [ ق َ ج ِ ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی جزء دهستان یکانات بخش مرکزی شهرستان مرند. واقع در 30هزارگزی شمال باختری مرند و 6هزارگزی ...
رشیدالدین فضل ا. [ رَ دُدْ دی ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی وزیر. رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.