فقدان . [ ف ِ
/ ف ُ ] (ع مص ) گم کردن کسی را. (منتهی الارب ). فقد. فقود. (اقرب الموارد). گم یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). گم کردن . از دست دادن . نبودن . (یادداشت مؤلف )
: میگویم اگر تاب شنیدن داری
فقدان شباب و فرقت احباب است .
خاقانی .
رجوع به فقد شود.