فق فق
نویسه گردانی:
FQ FQ
فق فق . [ ف ِ ف ِ ] (اِ مرکب ) دردهای پیاپی چون خلش سوزنی پیدا آمدن . (یادداشت مؤلف ). [ دردی ] که پیاپی لیکن سخت بشتاب آید و رها کند. (از یادداشت مؤلف ).
- فق فق کردن ؛ درد پیاپی و بریده کردن .(یادداشت مؤلف ). رجوع به فغفغ کردن شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
فق ء. [ ف َق ْءْ ] (ع اِ) پوست که با بچه بیرون آید از رحم . (منتهی الارب ). فاقئاء. (اقرب الموارد). || پوست پاره ٔ تنک که بر بینی بچه باش...
فغ و فغ. [ ف ِغ ْ غ ُ ف ِغ غ ] (اِ صوت ) رجوع به فغفغ کردن شود.
فغفغ کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بریده بریده درد کردن . (یادداشت مؤلف ). دردهای کوتاه سخت و پی درپی با فاصله ٔ کم ، چنانکه کورک یا ...