گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فکنده کفن نویسه گردانی: FKNDH KFN فکنده کفن . [ ف َ / ف ِ ک َ دَ / دِ ک َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه بر خود کفن افکنده است . کفن پوش . || آنکه کفن از خود افکنده باشد. بی کفن : از هول صور فکر من اندر قیامت اندگرچه چو اهل صور فکنده کفن نیند.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود