گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فگار داشتن نویسه گردانی: FGAR DʼŠTN فگار داشتن . [ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) فگار کردن . فگاردن . آزردن . رنج دادن : وآن دل که ز خون مدحت تو سازدشاید که ورا غم فگار دارد.مسعودسعد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود