اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فلانی

نویسه گردانی: FLANY
فلانی . [ ف ُ ] (اِ) (ضمیر مبهم ) فلان .بهمان . در تداول بین فلان و فلانی فرق است . در فلان نوعی ابهام مندرج است اما اگر کسی بگوید «از قول من به آن آقا بگویید فلانی با شما کار دارد»، دیگر ابهام در آن نیست . (از فرهنگ فارسی معین ). ولی ظاهراً در قدیم هر دو به یک معنی به کار میرفته است :
بجز مرگ در راه حقت که آرد
ز تقلید رای فلان و فلانی .

ناصرخسرو.


ناید حسد و رشک کهین چاکر او را
نز ملک فلانی و نه از مال فلانیش .

ناصرخسرو.


ای مسلمانان به فریادم رسید
کآن فلانی بیوفایی می کند.

سعدی .


رجوع به فلان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.