فلک الدین
نویسه گردانی:
FLK ʼLDYN
فلک الدین . [ ف َ ل َ کُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم سامانی . تولد او به ماوراءالنهر بوداما در زمین عراق نشوونما یافت . این غزل از اوست :
زلف را در بند و تاب افکنده ای
نرگسان در دست خواب افکنده ای
زآن دو جادوی کمان کش روزو شب
بیدلان را در عذاب افکنده ای
هندوان همسایه اند، از بیم دزد
قفل بر یاقوت ناب افکنده ای .
هم او راست :
زهی سودای تو سرها گرفته
زهی عشق تو جان در پا گرفته
به دام زلف در دریای خوبی
هزاران ماهی دلها گرفته
تو با یاران ره صحرا گزیده
مرا در کنج غم سودا گرفته
زهی زهر فراقت را کشیده
تو جام باده ٔ صهبا گرفته ...
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 534 و 535).
وی از شعرای دوره ٔ سلجوقی است .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
فلک الدین . [ ف َ ل َ کُدْ دی ] (اِخ ) نام ایل کرد پیشکوه . نام یکی از طوایف اربعه از طوایف پیشکوه است که تقریباً 200 خانواده میشوند و درخ...
فلک الدین . [ ف َ ل َ کُدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان همت آباد شهرستان بروجرد که دارای 225 تن سکنه است . آب آن از رودخانه و قنات و محص...
قلعه نو فلک الدین . [ ق َ ع َ ن ُ ف َ ل َ ک ِدْ دی ] (اِخ ) دهی است از دهستان همت آباد بخش حومه ٔ شهرستان بروجرد، واقع در 5 هزارگزی جنوب خاوری...