اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فنک پوش

نویسه گردانی: FNK PWŠ
فنک پوش . [ ف َ ن َ ] (نف مرکب ) آنکه جامه از پوست فنک به تن دارد. فنک پوشنده . فنک پوشیده :
چو درویشی ، به درویشان نظر به کن که جرم خود
به عوری کرد عوران را فنک پوش زمستانی .

خاقانی .


صبح فنک پوش را ابر زره در قبا
برده کلاه زرش قندز شب را ز تاب .

خاقانی .


هند و خزرش دو حلقه در گوش
آن قندزدار و این فنک پوش .

خاقانی (تحفةالعراقین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.