فوط
نویسه گردانی:
FWṬ
فوط. (اِخ ) اسم مملکتی است که پسر حام در آنجا روزگار به سر برد. (قاموس کتاب مقدس ). نیز منظور قومی است که از نسل فوط پیدا شدند. (از حاشیه ٔ ص 444 ایران باستان پیرنیا).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
فوت گردیدن . [ ف َ / فُو گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) فوت شدن . || گذشتن و از دست رفتن فرصت : فرصتی چون هست دل را کن تهی از اشک و آه وقت چو...
دون، فوت و وقت واژه هایی اربی می باشند و پارسی جایگزین این است:
ماژیرام mãžirãm (سنسکریت: ماچیرَم mãĉiram)