اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فهم

نویسه گردانی: FHM
فهم . [ ف َ هَِ ] (ع ص ) مرد زودفهم و دانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
فحم . [ ف َ ] (ع مص ) فحام . گریستن کودک چنانکه سپری شود آواز وی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بانگ کردن گوسپند و کودک . (منتهی الار...
فحم . [ ف َ ح ِ ] (ع ص ) تکه ٔ بابانگ . (منتهی الارب ).
کوه فحم . [ ف َ ] (اِخ ) کوهی سیاه که سنگ آن را مُکلّس کرده و با وی صابون می سازند. || کوه زغال سنگ . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.