اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فیروزه تخت

نویسه گردانی: FYRWZH TḴT
فیروزه تخت . [ زَ / زِ ت َ ] (اِ مرکب ) پیروزه تخت . (فرهنگ فارسی معین ). کنایه از آسمان است . (آنندراج ). || تختی که از پیروزه ساخته باشند :
بر آن فیروزه تخت از تاجداران
رها کردند می بر جرعه خواران .

نظامی .


به فرخندگی شاه فیروزبخت
یکی روز برشد به فیروزه تخت .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
تخت فیروزه . [ ت َ ت ِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است . (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) تخت کیخسرو را نیز گوی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.