گفتگو درباره واژه گزارش تخلف فیروزه چشم نویسه گردانی: FYRWZH CŠM فیروزه چشم . [ زَ / زِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) کبودچشم . (آنندراج ). پیروزه چشم . (فرهنگ فارسی معین ) : همه سرخ رویند و فیروزه چشم ز شیران نترسند هنگام خشم .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود