اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فیض

نویسه گردانی: FYḌ
فیض . [ ف َ ] (اِخ ) (ملا محسن ) محمدبن مرتضی بن شاه محمود، ملقب به محسن . از بزرگترین علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری معاصر شاه عباس ثانی است که در فقه و حدیث و تفسیر و فلسفه صاحب نظر و دارای تألیفات گرانبهایی میباشد. وی از پیشروان روش جمع بین اصول شریعت و طریقت و حکمت بود. در مقدمه ٔ محجة البیضاء آمده است که ملا محسن فیض در چهار میدان گوی سبقت از همگنان ربوده است . وی با بسط مبانی فلسفی و تطبیق آن با مبانی شرعی از سایر دانشمندان ممتاز گردیده است ، و در کثرت و تنوع تألیف سرآمد دانشمندان به شمار میرود. در کتاب زهرالربیع آمده : استاد محقق ملا محمد فیض کاشانی صاحب وافی و غیره و مؤلف نزدیک به دویست کتاب و رساله ،در قم پرورش یافت و چون شنید که سید ماجد بحرانی به شیراز رحل اقامت افکنده به آن شهر عزیمت کرد و علوم عقلی را از استاد بزرگ آخوند ملا صدرالدین شیرازی فراگرفت و به دامادی او مفتخر گردید. ملا محسن خود سه فهرست برای معرفی تألیفات خود نگاشته و به طوری که از آن فهرستها به دست می آید وی بیش از هشتاد تألیف از خود به جا گذاشته که اغلب آنها مکرر به چاپ رسیده است . از تألیفات اوست : 1- کتاب الوافی . 2- تفسیر الصافی . 3- تفسیر الاصفی . 4- علم الیقین . 5- عین الیقین . 6- الافق المبین . 7- الامالی . 8- تشریح العالم . 9- الجبر و الاختیار. 10- جلاء العیون . 11- حاشیه بر رواشح سماویّه ٔ میرداماد. 12- فهرست مصنفات خود، که اسامی تمامی آنها و موضوع و شماره ٔ ابیات و تاریخ تألیف و بعض مزایای دیگر هر یک را مشروحاً حاوی است . 13- المحجة البیضاء فی احیاء الاحیاء. 14- مشواق ، در تعبیر وتفسیر اصطلاحات شعراء و عرفاء. 15- معتصم الشیعه ، درفقه . 16- مفاتیح الشرایع، در فقه . از اشعار اوست :
من این زهد ریایی را نمیدانم نمیدانم
رسوم پارسایی را نمیدانم نمیدانم
یکی گویم یکی دانم یکی بینم یکی باشم
دوتایی و سه تایی را نمیدانم نمیدانم
بغیر مهر مهرویان که تابد بر دل و بر جان
طریق روشنایی را نمیدانم نمیدانم
من ار نیکم وگر بد «فیض » گو مردم ندانندم
زبان خودستایی را نمیدانم نمیدانم .

#


سالک راه حق بیا نور هدی ز ما طلب
نور بصیرت از در عترت مصطفی طلب
هست سفینه ٔ نجات عترت و ناخدا خدا
دست در این سفینه زن دامن ناخدا طلب .

#


آنکه مست جانان نیست عارف ار بود عام است
هرکه نیستش ذوقی شعله گر بود خام است
هرزه گردد اسکندر درمیان تاریکی
آب زندگی باده ست چشمه ٔ خضر جام است .

#


با من بودی منت نمیدانستم
یا من بودی منت نمیدانستم
رفتم چومن از میان تو گشتی پیدا
تا من بودی منت نمیدانستم .
وی به سال 1091 هَ .ق . در کاشان وفات یافت و در قبرستان آن شهر مقبره ٔ او مشهور و محل رفت وآمد و نذورات است . رجوع به زهرالربیع و قصص العلماء وروضات الجنات و الذریعة و مقدمه ٔ محجة البیضاء و انجم فروزان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کل تپه ٔ فیض اﷲبیگی . [ ک ُ ت َپ ْ پ ِ ی ِ ف َ / ف ِ ضُل ْ لاه ب َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش مرکزی شهرستان سقز است . این دهستان ...
ده فیض محمد فخیره . [ دِه ْ ف َ م ُ ح َم ْ م َ ف َ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری ده د...
بیکزاده ٔ فیض اﷲبیگی . [ ب َ دَ ی ِ ف َ ضُل ْ لاه ب َ ] (اِخ ) از ایلات ساکن اطراف مهاباد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 109).از ایلات اطراف ساوجبل...
فیز. [ ی َزز ] (ع ص ) آنکه گوشت ساق وپی او سخت باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فیظ. [ ف َ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ). || (مص ) مردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به فیظان شود.
گریف فیز. [ گ ِ ] (اِخ ) از دانشمندانی است که در خواندن خطوط مملکت نوبی (سودان کنونی ) زحمات بسیار متحمل شد و به مقصود نزدیک گردید. (از تار...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.