فیضان
نویسه گردانی:
FYḌAN
فیضان . [ ف َ ی َ ] (ع مص ) بسیار شدن آب ، چندانکه روان گردد. (منتهی الارب ). لبریز شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || لبالب رفتن رود. || آشکار کردن راز را. (منتهی الارب ). || (اِمص ) ریزش آب . || ریزش . فیض . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فیض شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
فیظان . [ ف َ ی َ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به فیظ شود.