اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

فیل افکندن

نویسه گردانی: FYL ʼFKNDN
فیل افکندن . [ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیل افکندن . (فرهنگ فارسی معین ). بر زمین افکندن پیل . || حریف نیرومند را مغلوب کردن . چیره شدن :
از در خاقان کجا فیل افکند محمود را
بدره بردن پیل بالا برنتابد بیش ازاین .

خاقانی .


|| مهره ٔ پیل رادر صفحه ٔ شطرنج حرکت دادن . رجوع به فیل و پیل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.