قائم ریختن
نویسه گردانی:
QAʼM RYḴTN
قائم ریختن . [ ءِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عاجز آمدن و جنگ ناکردن باشد. (برهان ).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
قایم ریختن . [ ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از عاجز آمدن و جنگ ناکردن باشد. (برهان ).- به قایم ریختن ؛ کنایه از زبون شدن : که ایرانی از ر...