قائم مقام
نویسه گردانی:
QAʼM MQAM
قائم مقام . [ ءِ م َ ] (اِخ ) میرزا عیسی پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام مشهوربه میرزا بزرگ و از وزرای فتحعلی شاه قاجار است . ادیبی بارع و منشیی فاضل بوده و از اوست : 1- اثبات النبوة الخاصة به زبان فارسی . 2- احکام الجهاد و اسباب الرشاد که رساله ای است فارسی پیرامون جهاد که آن را جهادیه ٔ کبری نیز گویند. 3- الجهادیة الصغری و دیباچه ٔ این دو کتاب از میرزا ابوالقاسم قائم مقام فرزند صاحب ترجمه است و او را سه پسر دیگر نیز بود: 1- میرزامعصوم که در حال حیات پدر فوت شده . 2- میرزا حسن وزیر. 3- حاج میرزا موسی خان متولی مشهد مقدس رضوی که موقوفات بسیاری داشته است از جمله حمامی است در بازارتبریز که تاکنون (زمان مؤلف ریحانة الادب ) دائر و به نام خود او معروف است وی به سال 1237 هَ . ق . درگذشت . (از ریحانة الادب ج 3 ص 255 از الذریعه ج 2 ص 393).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قائم مقام . [ ءِ م َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نائب . جانشین . (ناظم الاطباء). خلیفه . نائب مناب : چون طاهر وفات یافت ابوعلی در مدینه قائم مقام ...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آفوس (سنسکریت: ābhus)***فانکو آدینات 09163657861
صادق قائم مقام . [ دِق ِ ءِ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمدصادق قائم مقام شود.
قائم مقام . [ ءِ م َ ] (اِخ ) میرزاابوالقاسم فراهانی تهرانی ، از ادبای عهد فتحعلی شاه قاجار است . ادیبی فاضل ، منشی ای کامل ، شاعری ماهر، مترس...
قایم مقام . [ی ِ م َ ] (اِ مرکب ) جانشین . رجوع به قائم مقام شود.