اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاچاق شدن

نویسه گردانی: QACAQ ŠDN
قاچاق شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب )از قاچاق ترکی + شدن فارسی . در تداول کالائی بدون پروانه ٔ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری . || قاچاق شدن کارمند دولت ؛ غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری . گریختن از خدمتی قانونی . قاچاق شدن سرباز؛ از خدمت نظام گریختن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
نغمه دادور
۱۳۹۰/۰۸/۱۳ Iran
0
0

... نیما غالباً از اداره قاچاق می شد ما دو نفر هم از مدرسه قاچاق می شدیم و می رفتیم خانۀ نیما... .
ر.ک. عظیمی؛ میلاد. (1388). عقاب «کارنامۀ زندگی دکتر خانلری». تهران. سخن. چاپ اول.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.