قادس
نویسه گردانی:
QADS
قادس . [ دِ ] (ع اِ) کشتی بزرگ . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ). || (ص ) شدید. (بحر الجواهر).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
قادس . [ دِ ] (اِخ ) قصبه ای است در هرات . (منتهی الارب ).
قادس . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهات مرو نزدیک به ذرق علیا. (معجم البلدان ج 4 ص 5) (الانساب سمعانی ).
قادس . [ دِ] (اِخ ) جزیره ای است در مغرب اندلس نزدیک توابع شذونه نزدیک به خشکی که میان آن و خشکی خلیج کوچکی است .طلسم مشهوری که گوین...
جزیره ٔ قادس . [ ج َ رَ ی ِ دِ ] (اِخ ) از جزایر اندلس . رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 58و فهرست آن و فهرست ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون شود.
فارسی العربیة
مختصات: ۰″ ۱۷′ ۶°غربی ۰″ ۳۲′ ۳۶°شمالی (نقشه)
کادیس
(به اسپانیایی: Cádiz)
— کلانشهر —
ساحل لاکالِتا
پرچم
مهر
شهر کادیس...