قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی .(اِخ ) دهی است از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد در 24هزارگزی جنوب باختری مانه . در جلگه واقعو هوای آن گرمسیری است . 500 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات و بن شن و تریاک و پنبه و برنج و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۲ ثانیه
قاضی جهان . [ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گاوگان بخش دهخوارگان شهرستان تبریز. در چهارهزارگزی شمال باختر دهخوارقان و 3هزارگزی شوسه ٔ تبریز گ...
قاضی حموی . [ ح َ م َ ] (اِخ ) ابراهیم بن عبداﷲ، مکنی به ابن ابی الدم حموی و ملقب به شهاب الدین . از فقهاء و علمای شافعی اواسط قرن هفتم ه...
قاضی حنفی . [ ح َ ن َ ] (اِخ ) عمربن هبةاﷲ یا عمربن احمدبن هبةاﷲبن محمدبن هبةاﷲبن احمدبن یحیی ، ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوحفص یا ا...
قاضی راضی . (اِخ ) ابن قاضی مسعود از شعرا و دانشمندان است که دراکثر علوم تسلط داشت . وی سفری به هندوستان کرد و ازعنایات اکبرشاه برخورداری...
قاضی سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام بن حامدبن یحیی بن عمربن عثمان بن علی بن سواربن سلیم ا...
قاضی سدوم . [ ی ِ س َ ] (اِخ ) نام قاضی شهر لوط که فتوای عمل لواط را داد. (اشتنگاس در ماده ٔ Sodom). قاضی ظالم . (ناظم الاطباء).- امثال : اج...
قاضی سعید. [ س َ ] (اِخ ) مصری . رجوع به سعید شود.
قاضی سعید. [ س َ ] (اِخ ) هبة اﷲبن سناء الملک ، قاضی رشید ابوالفضل جعفربن معتمد شاعر مشهور معروف به قاضی سعید از افاضل اوائل قرن هفتم هجری...
قاضی سلمة. [ س َ ل َ م َ ] (اِخ ) ابن فضل . رجوع به قاضی ری و ابوعبداﷲبن فضل راوی شود.
قاضی شریح . [ ش ُ رَ ] (اِخ ) رجوع به شریح شود.