قاضی
نویسه گردانی:
QAḌY
قاضی .(اِخ ) دهی است از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد در 24هزارگزی جنوب باختری مانه . در جلگه واقعو هوای آن گرمسیری است . 500 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات و بن شن و تریاک و پنبه و برنج و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های همانند
۵۷۷ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۰ ثانیه
غازی . (اِخ ) ابن عمادالدین زنگی . یکی از اتابکان موصل و شام ملقب به سیف الدین که بعد از کشته شدن پدرش عمادالدین زنگی بن آقسنقر فرمانرو...
غازی . (اِخ ) ابن قَرااَرسَلان یک تن از سلسله ٔ امرایی که در ماردین فرمانروایی داشته اند. آغاز حکومت این سلسله بر ماردین بعداز سال 490 و ...
غازی . (اِخ ) ابن قطب الدین ملقب به سیف الدین از اتابکان موصل . مؤلف حبیب السیر آرد: سیف الدین غازی بعد از فوت پدر در موصل بر مسند سرافرا...
غازی . (اِخ ) ابن قَیس . از مشاهیر محدثین و از اصحاب مالک است که در ایام خلافت مأمون خلیفه ٔ عباسی میزیسته و هم در ایام خلافت او وفات ...
غازی . (اِخ ) ابن گُمُشتَکین . از امرای سلسله ٔ دانشمندی که در ولایت کاپادوکیا حکمرانی میکردند و در جنگهای صلیبی دخالتهای مهم داشتند و به د...
غازی . (اِخ ) (ابوالَ ...) (اِخ ) نام سه تن از خانان خیوه که از سال 921 تا 1289 هَ . ق . در خیوه حکومت داشته اند. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسل...
غازی . (اِخ ) (ابوالَ...) آخرین تن از امرای جانی یا امرای هشترخانی که از سال 1758 تا 1785 م . در ولایات زیر جیحون فرمانروابوده است . امرای ...
پنج قازی . [ پ َ ] (اِ مرکب ) قسمی پول خرد مسین . پانقازی .
ده غازی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . واقع در 41هزارگزی خاوری صیدان مرکزدهستان . دارای ...
غازی خان . (اِخ ) یکی از خانان و امرای هندی کشمیر که در سال 967-971 حکومت کشمیر داشته است . رجوع به مآثر رحیمی چ کلکته صص 250 - 321 شود.