اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاضی حاجات

نویسه گردانی: QAḌY ḤAJAT
قاضی حاجات . [ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قاضی الحاجات . آنچه حاجت ها برآورد :
ای زر تو خدا نه ای ولیکن بخدا
ستار عیوب و قاضی حاجاتی .
|| (اِخ ) قاضی الحاجات . یکی از نامهای خدا :
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز
حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم .

حافظ


رجوع به قاضی الحاجات شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.