قاضی زاده ٔ هروی . [ دَ
/ دِ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) جوانی خوش طبع است مثنوی را خوب میگوید. این مطلع او راست :
که گوید بر سریر ملک خوبی پادشاهی را
که بردر ناله ٔ زاریست مسکین دادخواهی را.
این سه بیت نیز در وصف قلعه ٔ ملک خوانی از اوست :
یکی خاره سنگی کشیده به اوج
چو خارای سنگی برآورده موج
چو البرز هر پاره سنگی برآن
سپهر منقش پلنگی برآن
مثل گر کسی را در او ره بدی
اجل را از او دست کوته بدی .
#
چولاله بادلی پرداغ حسرت زین چمن رفتم
تو ای شاخ گل رعنا بمان باقی که من رفتم
۞ .
(ترجمه ٔ مجالس النفایس چ بانک ملی ص
84 و
258 و
396).