اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قاقم اندام

نویسه گردانی: QAQM ʼNDʼM
قاقم اندام . [ ق ُ اَ ] (ص مرکب ) کنایه از معشوق صبیح . (آنندراج ) :
قاقم اندام را اشارت کرد
تا شود سوی پرده راه نورد.

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.