اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

قانون

نویسه گردانی: QANWN
قانون . (معرب ، اِ) ۞ اصل . (برهان ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). گویند این لغت معرب کانون است و عربی نیست لیکن در عربی مستعمل است . (برهان ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). امری است کلی که بر همه جزئیاتش منطبق گردد و احکام جزئیات از آن شناخته شود چون گفته ٔ نحویان ! فاعل مرفوع است و مفعول منصوب و مضاف الیه مجرور. (ترجمه ٔ تعریفات ). قاعده . (برهان ). رجوع به قاعده شود. رسم . (برهان ). ناموس . دستور. (برهان ) (ناظم الاطباء). یاسه .(ناظم الاطباء). یاسا. حکم اجباری که از دستگاه حکومت مقتدر مملکتی صدور یابد و مبنی و متکی بر طبیعت عالم تمدن و متناسب با طبیعت انسان باشد و بدون استثناء شامل همه ٔ افراد مردم آن مملکت گردد و اغراض مستبدانه ٔ اشخاص را در آن دخالتی نباشد. (ناظم الاطباء).
ترکیبات : قانون دان . قانون زن . قانون شکن . قانون شکنی . قانون گذار. قانون گذاری ، قانون نواز. قانونی .
- امثال :
قانون کور است .
|| کتاب قانون ، دفتر خراج . || طریقه . منوال . روش . || آئین . شریعت . || آداب . || شکل . طرز. ترتیب . نظم . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قاعده طلایی یا قاعده زرین (به انگلیسی: Golden Rule) یک اصل اخلاقی است که دو مطلب را بیان می‌کند: 1. شخص باید به گونه‌ای با دیگران رفتار کند که دوست دا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.